بسم الله الرحمن الرحیم
اولیای الهی که خوب نماز می خوانند نه می ترسند و نه محزون می شوند. «الا انّ اولیاء اللّه لا خوف علیهم و لا هم یحزنون» و آدمی که نه می ترسد و نه محزون است، از آرایش روانی برخوردار است.
در محیط خانواده ای که اعضای آن نماز را بر پا می دارند و همگی از اعتماد به نفس خوبی برخوردارند، فضای آرامی حاکم است و اعتماد به نفس یکدیگر را تقویت می نمایند. آنان همچون ظروف مرتبطی هستند که به هنگام برداشتن آب از یکی از آن ظرف ها، ظرف های دیگر جای خالی آن را پر می کنند، با این تفاوت که در اینجا، اعتماد به نفس خود آنان کاهش نمی یابد. در حالی که وقتی ظرف های مرتبط، جای خالی شده آب ظرفی را پر می کنند، از میزان کمتری از آب برخوردار می شوند.
آنها شکرانه بازوی توانا را به گرفتن دست ناتوان می دانند و دست افتادگان را به هنگام ایستادن می گیرند و بدین ترتیب آنها که از اعتماد به نفس بیشتری برخوردارند، در محیط خانواده، زمینه افزایش اعتماد به نفس را در دیگر اعضای خانواده فراهم می کنند تا آنها هر چه بیشتر استعدادهای خویش را به کار گیرند و به درجه بالاتری از شناخت معبود و عبادت دست یابند و به خود شکوفایی برسند، به نحوی که همه استعدادها و توانایی های خویش برای عبادت خدا را به فعلیت برسانند. نماز در این راه نقش مدد رسانی را بر عهده دارد. انسانی که به خود شکوفایی رسیده از آرامش بیشتری برخوردار است. اولیای الهی مصداق بارز چنین حالتی هستند، زیرا توانسته اند همه توان خویش را در راه عبادت معبود به کار گیرند.
هر انسان مؤمنی از زمانی که به تکلیف می رسد تا زمانی که می خواهد از این دنیای فانی رخت بر بندد و به عالم باقی سفر نماید، از طرف خداوند حکیم موظّف به انجام تکالیفی شده، که در بین این تکالیف هیچ تکلیفی از نظر ارزش، به اهمیت نماز نمی رسد. در حقیقت به جرأت می توان گفت: گل سرسبد تمام واجبات، نماز است و هیچ واجبی جای نماز را نمی-گیرد. تا جایی که پنجمین اختر تابناک آسمان ولایت امام باقر (علیه السلام) در مورد آن می فرماید:
(الصلاهُ عمود الدین )۱؛ نماز ستون دین است.
۱. داشتن اخلاص در نماز شب.
۲. احساس اینکه خداوند بلند مرتبه تو را برای نماز شب فرا می خواند.
۳. رسول الله صلی الله و علیه و سلم تو را برای نماز شب فرا می خواند.
۴. دانستن اینکه سلف صالح تا چه اندازه از نماز شب لذت می بردند.
۵. خوابیدن بر پهلوی راست.
۶. فهمیدن اینکه نماز شب سببی است برای بیرون راندن غفلت از قلب.
۷. احساس اینکه خداوند تو را می بیند و صدایت را می شنود.
۸. دانستن میزان اهتمام رسول الله صلی الله و علیه و سلم به نماز شب.
۹. تفکر در حالت نمازگذاران شب.
۱۰. درخواست از خداوند برای اینکه نماز شب را برایت آسان بنماید.
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) سؤال کردند: پدر جان! چه میشود مرد یا زنی را که نماز را سبک بشمارد؟
پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) فرمودند: ای فاطمه (سلام الله علیها) هر کس از زنان و یا مردان نماز را سبک بشمارد خداوند او را به پانزده بلا گرفتار کند. شش بلا در دنیا، سه بلا هنگام مرگ، سه بلا در قبر و سه بلا در روز قیامت هنگام خروج از قبر.
فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصّلوه و اتّبعوا الشّهوات فسوف یلقون غیّاً.
امّا بعد از آنها فرزندان ناشایسته ای روی کار آمدند که نماز را ضایع کردند و پیروی از شهوات نمودند و به زودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید.«مریم، ۵۹»
فرزندان ناشایسته نماز را ضایع می کنند.
سپس از گروهی که از مکتب انسان ساز انبیاء جدا شدند و پیروانی ناخلف از آب در آمدند سخن می گوید و قسمتی از اعمال زشت آنها را برمی شمرد و می گوید: بعد از آنها فرزندان ناشایسته ای روی کار آمدند که نماز را ضایع کردند، و از شهوات پیروی نمودند که به زودی مجازات گمراهی خود را خواهند دید «فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصّلوه و اتّبعوا الشّهوات فسوف یلقون غیّاً».
(خلف) بر وزن برف به معنی فرزندان ناصالح و به اصطلاح (ناخلف) است در حالی که (خلف) (بر وزن صرف) به معنی فرزند صالح است.
این جمله ممکن است اشاره به گروهی از بنی اسرائیل باشد که در طریق گمراهی گام نهاده، خدا را فراموش کردند، پیروی از شهوات را بر ذکر خدا ترجیح دادند جهان را پر از فساد نمودند و سرانجام به نتیجه ی اعمال سوء خود در دنیا رسیدند و در آخرت نیز خواهند رسید.
در اینکه منظور از (اضاعه صلاْه) در اینجا ترک نماز است و یا تأخیر از وقت آن، و یا انجام دادن اعمالی که نماز را در جامعه ضایع کند؟ مفسران احتمالهای مختلفی داده اند، ولی معنی اخیر، صحیح تر به نظر می رسد.
چرا از میان تمام عبادات روی نماز در اینجا انگشت گذارده شده؟ شاید دلیل آن باشد که، نماز چنان که می دانیم سدّی است در میان انسان و گناهان، هنگامی که این سدّ شکسته شد غوطه ور شدن در شهوات، نتیجه قطعی آن است.
و به تعبیر دیگر همان گونه که پیامبران، ارتقاء مقام خود را از یاد خدا شروع کردند و به هنگامی که آیات خدا بر آنها خوانده می شد به خاک می افتادند و گریه می کردند این پیروان ناخلف سقوط و انحرافشان از فراموش کردن یاد خدا شروع شد.
از رسول خدا صلّی الله علیه و آله نقل شده:
و تعطیهم طرف الهدایا من الله لمواقیت الصلوه الّتی کانوا یصلون فیها فی الدّنیا.
در ایامی جالب و نخبه از سوی خداوند بزرگ در اوقاتی که در این دنیا نماز می خواندند به آنها در بهشت می رسد .[۱]
صاحب المیزان می فرماید:
معنای جمله (فخلف من بعدهم خلف)، این است که به جای آنان که خدا انعامشان کرده بود، و طریقه شان خضوع و خشوع برای خدای تعالی بوده همواره با عبادت متوجّه او می شدند، قومی آمدند و قائم مقام ایشان شدند، که آنچه را از آنان گرفتند یعنی نماز و توجه عبادی به سوی خدای سبحان را ضایع کردند و در آن سهل انگاری نموده، بلکه به کلی از آن اعراض نمودند و در عوض شهوات را پیروی کردند، و در نتیجه همان شهوات انسان را از مجاهده در راه خدا و توجه به او مانع گردید .[۲]
از همین جا روشن می شود که مراد به ضایع کردن نماز فاسد کردن آن است، به اینکه در آن سهل انگاری و بی اعتنایی کنند، و در نتیجه کار به جایی برسد که آن را بازیچه قرار دهند، و در آن دخل و تصرّف نمایند و سرانجام بعد از قبولش به کلّی ترکش کنند، و ضایعش گذارند.
پس اینکه بعضی ها گفته اند: مراد به ضایع کردن نماز ترک آن است خیلی حرف صحیحی نیست، چون ترک به کلّی را ضایع کردن نمی گویند.
و عنایت در آیه شریفه متعلّق به این نکته است که دین الهی از آن طبقه صالح منتقل به این طبقه که خلف و ناخلف آنها بودند گردید، و حق جانشینی آنان را درباره این اداء نکردند، و آنچه را ارث برده بودند ضایع گذاردند در حالی که تنها رکن عبودیّت بود، و در عوض شهوات را که سدّ راه حقّ است پیروی نمودند .[۳]
از ابی سعید خدری روایت کرده اند که گفت: از رسول خدا صلّی الله علیه و آله شنیدم که می خواند (فخلف من بعدهم خلف) و می فرمود بعد از شصت سال این خلف خواهد آمد (اضاعوا الصّلوه...) آنگاه خلفی پدید می آید که قرآن می خوانند امّا این قرآن از گلویشان تجاوز نمی کند، سه طائفه قرآن می خوانند هم مؤمن و هم منافق و هم فاجر .[۴]
مرحوم طبرسی می فرماید:
پس از آنها یهودیان به وجود آمدند که مردمی نابخرد و زشت رفتار هستند. مجاهد و قتاده گویند: مقصود دسته ای از همین امّت است.
اضاعوا الصّلوه.
محمّد بن کعب گوید: یعنی نماز را ترک کردند. ابن مسعود و ابراهیم و عمر بن عبدالعزیز و ضحاک گویند: یعنی نماز را به تأخیر انداختند. از امام صادق علیه السّلام نیز همین طور روایت شده است.
و اتّبعوا الشّهوات.
و در راه حرام، شهوات خود دنبال کردند، وهب گوید: یعنی، پس از آنها مردمی آمدند که قهوه می نوشیدند و قمار بازی می کردند و دنبال شهوت و لذّت بودند و وظایف خود را ترک و نمازها را تضییع کردند .[۵]
________________________________________
[۱]. تفسیر نمونه، ج ۱۳، ص ۱۰۷.
[۲]. المیزان، ج ۱۴، ص ۱۱۴.
[۳]. المیزان، ج ۱۴، ص ۱۱۴.
[۴]. المیزان. ج ۱۴، ص ۱۱۸.
[۵]. مجمع البیان، ج ۱۵، ص ۱۸۳.
نماز ریاکار
چادرنشینی مسلمان، به شهر آمد، داخل مسجد شد، دید مردی با خشوع نماز می گذارد. توجهش به وی معطوف گردید. پس از نماز به او گفت: چه خوب نماز می خوانی، جواب داد علاوه بر نماز، روزه هم دارم و اجر نماز گزار صائم دو برابر نمازگزار غیر صائم است. مرد اعرابی که مجذوب او شده بود گفت: در شهر کاری دارم که باید آن را انجام دهم، بر من منت بگذار و قبول کن که شترم را نزد شما بگذارم تا بروم و برگردم. او پذیرفت و چادر نشین با اطمینان خاطر شتر به وی سپرد و از پی کار خود رفت. نمازگزار ریاکار با دور شدن اعرابی بر شتر نشست و با سرعت آن محل را ترک گفت. پس از ساعتی مرد چادرنشین برگشت ولی نه از نمازگزار اثری دید و نه از شتر. در اطراف و نواحی مسجد جستجو کرد، نتیجه ای نگرفت. بیچاره سخت ناراحت و متأثر گردید و یک شعر گفت که مفادش این بود: نمازش به شگفتم آورد و روزه اش مجذوبم ساخت، امّا نمازگزار روزه دار ناقه ی جوانم را با سرعت راند و برد .[۱]
انسان از ابتدای تولد تا یک زمانی که از لحاظ جسمی ضعیف است و نیز از جهت عقلی، هنوز عقلش کامل نشده است، در برابر خدا و دین، مسؤلیتی ندارد؛ (البته در مورد اموال مردم اگر ضایع کند ضامن است) اما از هنگامی که به بلوغ جسمی و عقلی می رسد، این آمادگی و شایستگی را پیدا می کند که مورد خطاب پروردگارش قرار گیرد، در برابر او بایستد، فرمان او را دریافت کرده، با او به عشق بازی بپردازد و اطاعتش نماید و در پایان نیز به فوز و رستگاری نایل گردد.